تولد، محلّ تولد و والدین
اینجانب سیّد احمد خاتمی در سال 1339شمسی در سمنان متولد شدم. پدرم مرحوم سیّد مهدی مردی بسیار متدیّن و غیرتمند بود و در میان فامیل، ضربالمثلِ ایمان و تقوا به شمار میآمد. او بر تربیت دینی و اخلاقی فرزندان خود فوقالعادّه حسّاس بود. با اینکه از سواد متعارف (علم جدید) بهرهای نداشت، امّا از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار بود و برای نخستین بار در کودکی نور دین و معنویّت را با خواندن کتاب های مرحوم علاّ مه مجلسی مثل حیوه القلوب، جلاءالعیون، حقّالیقین و ...و نیز معراج السّعاده و نیز با عمل شایسته خود، بر دل بنده، برادران و خواهرانم تاباند. او به شدّت از رژیم شاه نفرت داشت و از این رهگذر از کودکی به شدّت از آن رژیم فاسد نفرت داشتم.
مادرم خانم طیّبه سادات خاتمی خانمی متدیّن و مأنوس با قرآن و دعا بوده و هم اکنون در قید حیات است. أبقاهااللّه.
خاندان «خاتمی» از سادات معروف سمنان بوده و جدّ اعلای این خاندان، مرحوم سیّد هاشم به حدّی محبوب و مورد عنایت مردم بوده است که بعد از مرگ او نیز برخی خاک قبرش را برای تبرّک و استشفا استفاده میکنند.
محلّ رشدِ دوران کودکی و نوجوانی
دوران کودکی را با عنایت خداوند، در خانوادهای مؤمن و خداباور گذراندم. پس از اتمام دوره ابتدایی دروس طلبگی را آغاز کردم. آنچه از این دوره بهیاد دارم تقیّد پدرم به نماز جماعت و جلسات معنوی دعای ندبه، سمات، کمیل و...است که می توانم بگویم: استخوان بندی اوّلیّه دینیِ اینجانب در همین جلسات الهی که بهحقّ بوستان های بهشت بود، شکل گرفت.
یادم هست که در یکی از جلسات قرآنی که مرحوم حضرت حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی عالمی، نماینده سابق مجلس خبرگان رهبری سمنان، اداره می کرد سؤالی طرح فرمود که (و منهم من عاهد اللّه...)؛[1] شأن نزولش کیست؟ من با اینکه بچه ده سالهای بیش نبودم، پاسخ دادم: ثعلبه بن حاطب. ایشان از من خواستند که داستانش را بازگو کنم. پس از بیان مفصّل داستان در جمع، تشویق خوبی از من به عمل آورد و با اینکه اینک حدود سی سال از آن قصّه می گذرد، همچنان شیرینی آن تشویق در کام بنده هست و اینجاست که راز تأکید فراوان پیامبر(ص) و امامان: را به تشویق می یابیم. در اینجا شایسته است از مرحوم حجّه الاسلام نجات یاد کنم که بدنه اصلیترین متدیّنان سمنان در پنجاه سال اخیر مدیون تلاش های خستگی ناپذیر او است و مرحوم پدرم مقیّد به حضور در نماز و جلسات او بود. آن مرحوم پس از حادثه غمبار مسجد گوهرشاد مشهد به سمنان تبعید شد و به تربیب نفوس همّت گماشت. برنامه منظّمی شب ها بعد از نماز مغرب و عشا داشت؛ مثلاً یک شب در هفته مخصوص تصحیح حمد و سوره و قرائت نماز بود. او کسانی را تربیت کرده بود که به عنوان مربّی در این شب ها بهویژه شیوه خواندن درست قرائت نماز را آموزش می دادند. این مرحوم قبل از پیروزی انقلاب بار دیگر به مشهد بازگشت و در همان دیار به رحمت خداوند رفت ـ رضوان اللّه تعالی علیه.
دوران تحصیل
گفته شد که بعد از اتمام تحصیل ابتدایی، در حدود یازده سالگی دروس طلبگی را درحوزه علمیّه سمنان شروع کردم. ناگفته نماند سه سال راهنمایی را بهطور متفرّقه در دو سال امتحان داده، قبول شدم و مقداری از دروس دبیرستان را هم خواندم، ولی در امتحانات شرکت نکردم. تا سال 1354شمسی دروس مقدّماتی را در آن حوزه از محضر حضرات آقایان حجّه الاسلام و المسلمین سیّد محمد شاهچراغی و حجّه الاسلام و المسلمین محمد تقی نصیری آموختم و سپس در سال 1354شمسی مهرماه همان سالی که رژیم طاغوت مدرسه فیضیّه و دارالشّفاء را در اشغال در آورد وارد حوزه مقدّس قم شدم و بیشتر دروس خوانده شده در حوزه سمنان را نزد مرحوم حجّه السلام و المسلمین مدرّس افغانی که به تازگی از نجف آمده بود و تبحّر بسیار خوبی در ادبیّات داشت، تجدید کرده، دو باره خواندم.
دروسی که در حوزه علمیّه قم تحصیل نمودم عبارتاند از:
شرح لمعه را از محضر حضرت حجّه الاسلام و المسلمین آقای فاضل هرندی، اصول الفقه را نزد حضرت حجّه الاسلام و المسلمین آقای هادی مروی خراسانی، مکاسب را از محضر حضرات آیات ستوده، خزعلی، اشتهاردی و بنیفضل، رسائل را از محضر حجّه الاسلام و المسلمین آقای موسوی، کفایه الاصول را از محضر حضرات آیات سیّد علی محقّق داماد و دوزدوزانی، شرح منظومه و تجرید را از محضر حضرت آیه اللّه حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی و جناب حجّه الاسلام و المسلمین آقای دکتر احمد بهشتی فسائی، اسفار را از محضر فقیه متألّه حضرت آیه اللّه جوادی آملی و آیه اللّه حاج شیخ ابراهیم امینی، اشارات را از محضر فیلسوف و عارف معاصر حضرت آیه اللّه حسن زاده آملی، تفسیر را از محضر حضرت آیه اللّه مشکینی و حضرت آیه اللّه خزعلی، عهدنامه مالک اشتر نهجالبلاغه را از آیه اللّه حسین نوری همدانی، یک دوره خارج اصول و بخش های زیادی از فقه را از محضر حضرت آیه اللّه العظمی میرزا جواد آقا تبریزی، خارج اصولِ جلد اوّل کفایه و بحث خارج اجاره را از محضر آیه اللّه العظمی فاضل لنکرانی، مدّت هفت سال از درس فقه آیه اللّه منتظری، نیز از محضر حضرات آیات آیه اللّه العظمی میرزا هاشم آملی، حضرت آیه اللّه العظمی وحید خراسانی و حضرت آیه اللّه العظمی شبیری زنجانی استفاده کردم.
همچنین یکدوره بحثفلسفی شناخت را از محضرشهید علاّ مه آیه اللّه مطهّری در سال آخر عمر مبارکشان بهرهمند شدم که محلّ تدریس آن در حسینیّه ارک قم بود.
دوستان و معاشران هم درس
در دوران تحصیل بیشترین حشر و نشر درسیام با حجج اسلام اخوان محترم سعیدی: حاج سیّد محمد، حاج سیّد حسن و حاج سیّد حسین بوده است و حشر و نشر ویژهای با مرحوم حجّه الاسلام سیّد حسین سعیدی داشتم. او آیتی از اخلاص، صفا و معنویّت بود و فراقش برایم بسیار سنگین بود. همچنین با آقایان حجج اسلام حاج شیخ نجم الدّین طبسی (مؤلّف «النّفی و التغریب» و «موارد السّجن فیالنصوص و الفتاوی»)، حاج شیخ محمد قائینی نجفی (نوه مرحوم حاج شیخ عبدالرّزاق که از شاگردان مرحوم آیه اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند)، محمد رحمانی زروندی نیشابوری، سیّد عبدالفتاح نوّاب شهرضائی و... مدّتی مباحثه کرده ام.
عوامل مؤثّر بر شکل گیری شخصیّت علمی و اخلاقی
اینجانب نه برای خود شخصیّتی علمی و نه اخلاقی می بینم، امّا همین اندکی هم که از این مقولات دارم، مدیون هدایت های عالمان وارسته دینی هستم. در آغاز طلبهگیام حضرت آقایان حجّه الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد تقی نصیری و حجّه الاسلام و المسلمین سیّد محمد شاهچراغی تلاش شایسته تقدیری در پرورش بنیه علمی و اخلاقی حقیر داشتند بهویژه آقای شاهچراغی تقریباً در آغاز طلبه شدن بنده از نائین به سمنان آمدند. هم هدایت های علمی ایشان بهویژه در متون معارف قرآنی و حدیثی و هم منش متواضعانه و اخلاقی ایشان در روحیّه بنده تأثیر بهسزایی داشت.
وقتی که به قم آمدم، سخت کوشی استاد آیه اللّه ستوده و تشویق ایشان و سلوک بسیار ارزشمند اخلاقی استاد آیه اللّه شیخ یحیی انصاری شیرازی و سلوک الهی فقیه متألّه آیه اللّه جوادی آملی و آیه اللّه حسن زاده آملی در اینجانب بسیار تأثیر داشته و کارگشا بوده است. رفاقت و حشر و نشر با جناب حجّه الاسلام و المسلمین آقای محسن قرائتی و همکاری با ایشان در برنامههای تلویزیونی و تألیف برخی از کتاب ها در سادهگویی و ساده نویسی برای بیان معارف اسلامی و سخن گفتن در حدّ فهم عموم «اïنا معاشر الاîنبیاء أمرنا أن نکّلم الناس علیû قدر عقولهم» بسیار مؤثّر بود. بهویژه برخی از نکات اخلاقی ارزشمندی که با عمل و رفتار خود داشتند، خاکی بودن و تواضع ایشان برای بنده الهام بخش بود. انس با درس تفسیر حضرت آیه اللّه آقای مشکینی و حضرت آیه اللّه آقای خزعلی از برکاتی بود که در دوره تحصیل، خداوند عنایت فرمود. اگر برکتی در بعد علمی و اخلاقی نصیبم شده به برکت تلاش این بزرگواران و برخی دیگر است که نام مبارکشان به یادم نمانده است. جزاهم اللّه خیراً.
عوامل مؤثّر بر شکلگیری شخصیّت سیاسی و اجتماعی
از آغاز کودکی میدیدم که مرحوم پدرم چه نفرتی از رژیم طاغوت دارد و شخصیّت سیاسی بنده با این حال و هوا شکل گرفت. بعد که طلبه شدم، حجّهالاسلام و المسلمین آقای شاهچراغی در انتقال مفاهیم انقلاب به بنده که دوره کودکیام را می گذراندم، بسیار مؤثّر بود. زمانی که به قم هجرت کردم، فضای انقلابی قم ما را با انقلابیون بهویژه برخی از علمای بزرگی که آن روزها در تبعید بودند و آزاد شدند مأنوس کرد و همین سبب شد که از زمان شهادت مرحوم آیه اللّهحاج آقا مصطفی خمینی(ره) به طور فعّال در حدّ توانِ اندکِ خود، وارد میدان مبارزه شوم. فضای انقلابی کشور، بهویژه حوزه علمیّه قم تأثیر مهمّی در بعد سیاسی بر منداشت. هم اساتید انقلابی مثل حضرت آیه اللّه مشکینی و حضرت آیه اللّه خزعلی و هم سخنرانی های انقلابی که در قم می شد تأثیر شایان توجّهی در این بنده ناچیز داشت.
در اینجا لازم می دانم از خطیب گرانقدر جناب حجّه الاسلام شیخ محمد تقی عبدوست یاد کنم که هم در فنّ خطابه از ایشان بهرهمند شدم و هم در مسائل سیاسی، شجاعت و شهامت ایشان قبل از انقلاب ضربالمثل بود و رفاقت و انس با ایشان تأثیر خوبی بر من در مسائل سیاسی داشت.
گفتنی است در فنّ خطابه بهره فراوانی نیز از خطیب توانا حجّه الاسلام و المسلمین جناب آقای فلسفی1 بردم. در جلساتی که در شب های پنجشنبه در دفتر تبلیغات بر پا بود و گروهی از برجستگان از خطبا در آن شرکت می کردند. آموزش عملی ارزنده ای برای خطبا داشت.
در آستانه پیروزی انقلاب، حضور در درس های شهید علاّ مه آیه اللّه مطهّری(ره) در حسینیّه ارک، تأثیر ارزشمندی در این بنده ناچیز در جهت شناخت تفکرات التقاطی و انحراف آنان، بر جای گذاشت. ناگفته نگذارم شخص بزرگواری که پیش از پیروزی انقلاب از انحراف سازمان منافقین ـ که تا آن روز چهره آنان بر ملا نشده بود ـ برایم سخن گفت، جناب حجّه الاسلام و المسلمین آقای فاکر بود. ایشان بهطور مستدل و مستند از انحراف این فرقه منحرف سخن گفت. رهنمود علاّ مه آیه اللّه شهید مطهّری(ره) و روشنگری های آقای فاکر سبب شد که ـ بحمداللّه ـ تاکنون پیوسته در برابر التقاط، موضعی قاطع داشته باشم و البته خطر تحجّر نیز از خطر التقاط کم تر نیست و این دو همانند تیغه یک قیچی هستند که سیمای زیبای اسلام را مشوّه جلوه می دهند. در تمامی این مباحث از نکته ای که هرگز نمی توان گذشت که بنده و امثال بنده تمام حیات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی خود را مدیون آن سفر کرده که صدها قافله دل همره او است؛ یعنی حضرت آیه اللّه العظمی امام خمینی 1هستیم که بهحقّ احیاگر نفوس بود و هدایتگر انسان ها به صراط مستقیم. بحمداللّه از آغاز طلبگی بانام مقدّس او و راهش آشنا شدم و از آغاز بلوغ تا پایان عمر مبارک آن عزیز، مقلّدش بودم.
الف) مصاحبه ها، سخنرانی ها و نواره
1. مصاحبه با مجلّه پیام حوزه در باره حوزه؛ 2. مصاحبه با روزنامه کیهان در باره حوزه؛ 3. مصاحبه با روزنامه رسالت در زمینه اصلاحطلبی؛ 4. مصاحبه با روزنامه رسالت در باره نوروز؛ 5. سخنرانی در مجموعه تحصّن؛ 6. مصاحبه در باره آقای فلسفی، نشریه بلاغ مبین؛ 7. «تساهل و تسامح دینی» چاپ شده در کتاب تسامح آری یا نه؟؛ 8. «امر به معروف و نهی از منکر» چاپ شده در مجموعه نظارت صالحان؛ 9. «اسلام و مقتضیات زمان» چاپ شده در روزنامه اطلاعات و...؛ 10. مصاحبه پیرامون «امام علی(ع)» که در روزنامه جوان چاپ شد.
گفتنی است در بسیاری از موارد، درس های تفسیر، تاریخ و نهجالبلاغه بنده ضبط شده است که اکنون حدود 1280 نوار از درس تفسیر آن در دسترس است.
همچنین نوار درس های سیره پیامبر(ص)، سیره امام علی(ع)، سیره حضرت زهرا(س)، سیره امام حسن(ع)، سیره امام حسین(ع) تا امام زمان (عج) نیز موجود است که متأسّفانه به خاطر نداشتن امکانات از کیفیّت پایینی برخوردار است و برخی از نوارها نیز مفقود شده است.
نیز برخی از نوارهای درس های نهج البلاغه و نوار درس های متفرّقه در ماه مبارک رمضان نیز موجود است.
ب) تدریس
از سال 1363شمسی تدریس عمومی دروس حوزه ای را آغاز کردم و تاکنون چهارده دوره معالمالاصول، سه دوره شرح لمعه، سه دوره رسائل، هفت دوره اصول الفقه، دو دوره تمام مکاسب، چهار دوره کفایه، تدریس نمودهام و در ایّام تعطیل نیز دروس شرح تجرید، شرح باب حادیعشر و درایه شهید ثانی را برای طلاّ ب می گفتم.
حدود شش سال است که خارج اصول تدریس می کنم و چهارمین سالی است که به تدریس خارج فقه مشغولم و دوازدهمین سالی است که درس تفسیر شب ها بعد از نماز مغرب و عشا برای طلاّ ب دارم که ـ بحمداللّه ـ تاکنون علاوه بر تفسیر جزء آخر قرآن و تفسیر سوره مسبحات و سوره حجرات و لقمان، منافقون، از جزء اوّل قرآن تا جزء ششم تفسیر شده است که به لطف خداوند نوار کاست همه این دروس موجود است و تا این لحظه که این سطور را می نگارم 1300 جلسه درس تفسیر داشته ام و به برکت قرآن کریم پیوسته این درس مورد اقبال دوستان طلبه بوده است و همچنان هست و چهاردهمین سالی که درس سیره پیامبر و ائمّه را روزهای پنجشنبه برای طلاّ ب محترم در مدرسه فیضیّه دارم که سال گذشته دوره اوّل این بحث با اتمام مباحث سیره امام زمان(عج) پایان پذیرفت و در سال جاری تحصیلی سیره امام علی(ع) را برای بار دوم با روشی جدید و مباحثی نو آغاز کرده ایم، از خداوند متعال توفیق اتمام این دوره را نیز دارم تا ـ انشاءاللّه ـ پس از آن بتوانیم دوره ای مفید از سیره امامان: را به صورت مکتوب تقدیم شیفتگان خاندان عصمت و طهارت بنمایم.
1. حوزهها و مراکز تدریس
بیشترین تدریس بنده در حوزه قم و در مدرسه فیضیّه بوده است. دو ترم در رشته تخصّصی، درس تفسیر گفتهام: یک ترم در باره تحریف ناپذیری قرآن و ترم دیگر،درباره اسباب النّزول.نیزدر دانشکدهشهیدمحلاّ تی، فقهسیاسی تدریس میکنم.
تاکنون در مدارس و اماکن ذیل تدریس داشتهام:
1. مدرسه مرحوم آیه اللّه العظمی گلپایگانی؛ 2. مدرسه خان؛ 3. مسجد فاطمیّه (مسجد آیه اللّه بهجت)؛ همچنین در سالیان اخیر تمامی دروس بنده در مدرسه فیضیّه برگزار میشود.
2. ارتباط با مراکز علمی و تحقیقاتی
سالیانی است که در هیئت مدیره مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی عضویّت دارم. گفتنی است این مرکز تحت نظارت عالی مقام معظّم رهبری اداره شده و ـ بحمداللّه ـ تاکنون در عرصه نرم افزاری علوم اسلامی، خدمات ارزندهای عرضه کرده است.
مرکز تحقیقات سپاه گاهی برخی جزوات خود را برای اظهار نظر برایم می فرستند.
در مجلّه پاسدار اسلام نیز مقاله می نویسم و در کمیسیون سیاسی ـ فرهنگی جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم عضویّت دارم و به عنوان استاد راهنما در مدیریّت حوزه علمیّه قم و مؤسّسه پژوهشی امام خمینی در خدمت عزیزان طلبه می باشم.
فعّالیّتها و مبارزات سیاسی و اجتماعی
الف) قبل از پیروزی انقلاب
اینجانب از کودکی با نام مقدّس امام خمینی و آرمان های بلندش آشنا شدم. با آغاز تحصیل دروس حوزهای این آشنایی عمیقتر شد. از سال 1354شمسی ـ که منبر رفتن را آغاز کردم ـ تاکنون منبرهایم روشنگر و در مسیر تعیین شده از سوی امام خمینی(ره) و مقام معظّم رهبری ـ مدّظلّه العالی ـ است. با توجّه به سنّ کمی که در آستانه پیروزی انقلاب داشتم، بیشترین روش مبارزه بنده از طریق منبر بوده است که ـ بحمداللّه ـ تأثیر خوبی در شهرها و روستاها داشته است. می توانم بگویم: آغازگر جریان انقلاب در روستای زرند ساوه و نیز آدران شهریار اینجانب بودم و در شهرهای شوشتر، تهران، سمنان که زادگاهم می باشد، نیز منبرهای انقلابی و افشاگر علیه رژیم شاه داشته ام در عید قربان سال 1357شمسی سخنرانی انقلابی علیه رژیم شاه در مسجد امام خمینی سمنان داشتم، در همان سخنرانی که هنوز رژیم طاغوت بر سر کار بود، نام مسجد را که به نام شاه بود به نام مسجد امام خمینی نامیدم و بعد از منبر به وسیله مردم فراری داده شدم. در محرّم همان سال دو باره به سمنان و سرخه دعوت شدم، طاغوتیان که از منبر عید قربان به شدّت خشمگین بودند در تعقیب من بر آمدند که با تلاش آقای فریدون (برادر آقای حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیّت ملّی) از چنگ آنان گریختم، ولی مأموران شبانه به منزل پدرم حمله کردند و به اذیّت و آزار اعضای خانواده پرداختند و چند روزی کوچه و خانه را مراقبت می کردند که مرا بیابند، ولی خوشبختانه نتوانستند. بعد از فرار از سمنان به تهران آمدم و از آنجا به قم رفتم. آنروز بیت آیه اللّه پسندیده که مقرّ فرماندهی انقلاب بود، مرا به سنندج اعزام کردند که تمام شهر در اعتصاب بود علیه رژیم شاه و در آنجا نیز ـ بحمداللّه ـ سخنرانی های حماسی مفیدی داشتم.
اینجانب به علّت سنّ کم، توفیق زندان و تبعید در رژیم شاه را نداشتم، و لکن مبارزان سخت کوش و مقاومان نستوهِ تبعیدی را که خالصانه برای خدا پای در این میدان نهاده بودند، سخت دوست می داشتم و در چشمم بسیار بزرگ بودند. أُحب الصالحین و لست منهم... .
ب) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
راهی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای خویش برگزیدم، کارِ فرهنگی بود. خودم را چنین شناختم که در عرصه تربیت طلاّ ب می توانم موفّق باشم و این راه را انتخاب کردم و از آغاز تدریس عمومی تاکنون حدود سههزار طلبه از درس هایم استفاده کرده اند که برخی هم اکنون در مسند تدریس حوزه خدمتگزار فرهنگ تشیّعاند و برخی دیگر در مشاغل اجرایی، سیاسی، فرهنگی و ... مشغولاند. نیز در عرصه خطابه و قلم در حدّ توان خویش انجام وظیفه کرده ام و همچنان در این عرصهها مشغول خدمتم.
خداوند این توفیق را عنایت کرد که در دوره دفاع مقدّس در فرصت های تبلیغی شرفیاب حضور رزمندگان گردم و ضمن استفاده از انفاس قدسی آنان، رسالت تبلیغی خود را انجام دهم.
نمایندگی مجلس خبرگان رهبری
در سال 1376شمسی از حوزه انتخابی کرمان به نمایندگی دوره سوم مجلس خبرگان رهبری برگزیده شدم و این در حالی بود که تا آخرین لحظات هیچگونه رغبت و نشاط شخصی به پذیرش این مسئولیّت نداشتم؛ امّا تکلیف مرا به میدان کشاند و ـ بحمداللّه ـ علیرغم آنکه یک ریال خرج تبلیغ از خودم نکردم، مردم مؤمن استان کرمان مرا به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری برگزیدند.
گفتنی است در دو سال اوّل دوره سوم، عضو کمیسیون های ذیل بودهام:
1. منشی هیئت رئیسه کمیسیون تحقیق؛
2. منشی هیئت رئیسه کمیسیون اصل 107 و 109؛
3. عضو کمیسیون آییننامه.
امید که خداوند توفیق انجام وظیفه در تمامی عرصه ها را عنایت فرماید و زندگی و مرگ ما را در خدمت دین و مکتب اهل بیت: قرار داده، توفیق دیدارش را با شهادت نصیبمان فرماید. آمین یا رب العالمین.